امروز که گفتی عاشق ما شده ای
فردا نشده، عاشق شیما شده ای
آنقدر دروغ گفته ای از چپ و راست
یکباره بگو صدا و سیما شده ای!!!
گویند مرا چو زاد مادر
نافم ز بدن خودم بریدم
هر کس که به من تبسمی کرد
در پاسخ خنده، عرعریدم
گفتند چه بچهی ملوسی
ای خاک به سر که باوریدم
گشت و گذر زمانه طی شد
بیچاره شدند و پروریدم
رفتم سوی پله ترقی
از نرده پله سُرسُریدم
تا اینکه به زورِ نیرویِ غیب
از پله و نردهاش پریدم
آمد دو سه بار وحی و الهام
تا اینکه یهو پیَمبریدم
گفتند بشو رئیس جمهور
اشک آور و اسلحه خریدم
در ٢٢ عزیزِ خرداد
با زور حماسه آفریدم
القصه مرا چو زاد مادر
تا لحظه مرگ ترتریدم
تا محو نگردد این کرامات
با شعر و ترانه دفتریدم