یه جایی با چند تا از دوستان قرار بود هر کس سه تا کلمه بگه و نفر بعد با استفاده از اونا یک یا چند بیت شعر بگه، وقتی داریوش کاردان با کلمات نفر قبلی شعر رو ساختن، کلماتی که تحویل نفر بعد دادن اینا بود: خر، الاغ، یابو. بنده هم شعر زیر رو تحویل جامعه هنری دادم!
در صورتِ خریم و به سیرت، الاغها
کبکیم و میپریم به سبک کلاغها
یابو شدیم و هر کس و ناکس سوارمان
وانگه گرفتهایم ز یابو سراغها
از بس دروغ میشنویم از درشت و ریز
گردیده بس درازتر از حد، دماغها
در مملکت فضای شعار است و اعتراض
خرها به صوت عرعر و گاوان به ماغها
هر ظلم میکنند، کسی توی باغ نیست
بیرون شدند مردم هالو ز باغها
دی شیخ گرد شهر به دنبال آدمی
از دیو و دد ملول و به دستش چراغها
باید به سردخانه پناه آوریم تا
قدری خنک شوند در این سینه، داغها